و همگی با تاکید بر مشخصهها و مضامین تکراری و بعضا نخنما(که خلاف جهت جریان بهوجود آمده در موج جدید سینمای کره است) نوعی فرمول بخصوص از خود بهجای گذاشتند که شاید تاریخ انقضای آن سالها پیش فرارسیده، مجموعهای مهجور وجود دارد که مدتی است از شبکه تهران پخش میشود و همانطور که در کرهجنوبی زیرسایه جومونگ قرار گرفته در ایران همچنین سرنوشتی نصیبش شده.
پشت برج سفید، عنوان مجموعه تلویزیونی است که در سال 2007 توسط شبکه MBC کرهجنوبی (که جومونگ و جواهری در قصر را تولید کرده بود) در 20 قسمت به کارگردانی پان-سوک آن، تهیه شده است.
داستان مجموعه تلویزیونی پشت برجسفید درباره 2پزشک است که دارای خصوصیات اخلاقی متفاوتی هستند. دکتر جونگ-هیهئوک جانگ جراح بااستعداد و جاهطلبی است که حاضر است دست به هر کاری بزند تا بهعنوان رئیس بخش جراحی برگزیده شود. در طرف مقابل دکتر دو-یونگ چویی قرار دارد که پزشکی مهربان و درستکار است و به هیچوجه حاضر نیست از عقاید خود دست بردارد. طرح اصلی سریال براساس کشمکش میان قدرت و احساس درون برج سفید که در حقیقت بیمارستان دانشگاه میونگیم است بنا شده است.
رئیس بخش جراحی بیمارستان، دکتر جو-وان لی، در آستانه بازنشستگی قرار دارد و میخواهد از میان افراد شایسته جانشین خودش را انتخاب کند. گزینه محتمل برای جانشینی دکتر لی کسی نیست، جز جراح حاذق جوان، دکتر جانگ که یکی از شاگردان پیشین دکتر لی به حساب میآمد. اما دکتر لی قبول نمیکند زیرا دکتر جانگ با وجود اعتماد بهنفس و استعدادش، آدم بسیار متکبر و جاهطلبی است. لی از آن بیم دارد که نکند جانگ زمانی که به ریاست میرسد به احتیاجات بیماران بیمارستان بیتوجه شود و تنها در فکر قدرتطلبی باشد.
جانگ مهارت پزشکی بالایی دارد و مجهز به تکنیکهای امروزی است که او را در بیمارستان و نزد بیماران بسیار بر سر زبانها انداخته اما مشکل اصلی زمانی پدیدار میشود که طبق رسمی که در کره وجود دارد، لی نمیتواند دکتر دیگری در بیمارستان که از مهارت کمتری نسبت به جانگ برخوردار است را جانشین خود کند. به بیان دیگر، لی نمیتواند خارج از سیستم رفتار کند و فرد دیگری به غیر از جانگ را برای جانشینی خود برگزیند. پس از سپری شدن مدتی، موقعی که لی اطمینان حاصل میکند که جانگ جانشین شایستهای برای او نیست، شروع به انجام کارهایی خلاف معمول و فطرت خودش میکند؛ به اینگونه که با وجود اینکه در ظاهر خود را حامی جانگ نشان میدهد اما در پشت صحنه شروع به آوردن نامزد دیگری برای جانشینی خود میکند و اتفاقات بسیاری در پس این رخ میدهد.
پشت برج سفید، درامی واقعگرا و صادقانه درباره مردم و موقعیتهایی است که در آن گرفتار میآیند و تماشاگر را در مواقع مختلف غرق در شخصیتها و خصوصیات اخلاقی خاص آنها میکند. حقیقت این است که با اینکه نیمی یا بیشتر بازیگران این فیلم در اکثر مواقع با روپوش سفید و بعضا ماسک جراحی بر صورتشان در حال رفتوآمدند اما پس از پایان یافتن قسمت اول، تماشاگر به راحتی میتواند شخصیتها را در حالی که همه یک شکل لباس پوشیدهاند از هم تمیز دهد و این به راستی هنر کارگردانی است.
کارگردانی آن، بسیار با آن چیزی که ما سابق بر این در سایر سریالهای کرهای شاهد بودیم متفاوت است و او توانسته اثری واقعگراتر(نسبت به آن حجم زیاد احساسگرایی که در سریالهای کرهای دیدهایم) خلق کند و به نوعی میتوان اینگونه بیان کرد که پشت برج سفید را بیش از آنکه بتوان بهعنوان سریال کرهای در نظر گرفت، میبایست هر قسمت آن را به مثابه فیلمی سینمایی پنداشت و میتوان به آسانی تمامی مولفههایی که خاص سینمای نوین کرهجنوبی است، که پس از سال 1999 و با بهوجود آمدنش چشم جهانیان را به سوی خود جلب کرد، به گستردگی در جایجای این مجموعه یافت؛
مولفههایی از جمله نماهای بسیار کوتاه، کاتهای سریع و غافلگیرکننده، بهرهگیری بیش از حد معمول از نماهای نزدیک و در نتیجه آن مشمولیت بخش عظیمی از بازی بازیگران در این نماها، روایت غریب و در عین حال جذاب داستان که در پارهای مواقع این کشش روایت است که بیننده را میخکوب میکند تا روند پیشروی اتفاقات داستان و در نهایت موسیقی آنکه از خواص موسیقی سنتی کرهای فاصله گرفته و بهگونهای است که اکثر موسیقیهایی که به گوش میرسد جنبهای ارکسترگونه دارند.
در چهار قسمت نخست این مجموعه خبری از فلشبک و دیدارها و اتفاقات تصادفی نیست و داستان مستقیم و سرراست پیش میرود اما در قسمت پنجم روایتی خلاقانه و دراماتیک به تصویر کشیده میشود . تمرکز اصلی این قسمت روی پیوند زدن همزمان 3عضو بدن قرار دارد.
پیوند زدن تنها یک عضو بدن آدمی بهخودی خود و به اندازه کافی عملی پیچیده است، حال آنکه کارگردان تصمیم میگیرد 2گروه از انسانها در اتاق عمل را با بهرهگیری از کاتهای مداوم و پیدرپی روایت کند و نتیجه آن بسیار جذاب از کار در میآید. زیبایی هنر آن زمانی است که ما پیش از عمل، اطلاعات بسیار کمی از کسانی که تحت عمل پیوند قرار میگیرند داریم و هر آنچه میدانیم از طریق صحبتها و بحثهایی است که در زمان عمل توسط جراحان صورت میپذیرد. اما این صحبتها صرفا به خاطر دادن اطلاعات و پیشبردن قصه نیست که در فیلمنامه گنجانده شده بلکه آن قصد دارد با استفاده از این تکنیک، درامی پویا و پر تعلیق خلق کند که به راستی توانسته خواسته خود را محقق سازد.
انگی که همیشه به سریالهای تلویزیونی کرهای زده میشود این است که مشحون از صحنههای عاطفی هستند و دائما سعی در به تصویر کشیدن شخصیتهای بینقص و اخلاقگرا دارند و این مورد به هیچوجه در این مجموعه به چشم نمیخورد. شخصیتها و موقعیتهای آنان بسیار درهمتنیده و پیچیده هستند و هرگز از انسان پاک آسمانی در آن خبری نیست و به سختی میتوان آخر هر ماجرا را پیشبینی کرد.
در این سریال تعداد زیادی از بازیگران کهنهکار و با سابقه تلویزیون و سینمای کره نقشآفرینی میکنند. پان-سوک آن، در مقام کارگردان در مورد انتخاب بازیگرهایش میگوید: «زمانی که من به سراغ گزینش بازیگرانم رفتم بیش از هر چیز توانایی بازیگری آنها برایم اهمیت داشت تا فیزیک ظاهریشان، زیرا میخواستم زمانی که تماشاگر بازیگران را میبیند به سرعت تحتتأثیر ظاهر آنها قرار نگیرد و بتواند به راحتی با شخصیتها و خصوصیات خاص هر یک از آنها ارتباط برقرار کند.
بهنظر من بهترین بازیگران کسانی هستند که نقشهایشان را باورپذیر ایفا کنند و واقعگرایی مهمترین چیزی است که من در جستوجویش هستم.» میونگ-مین کیم، نقش دکتر جانگ را ایفا میکند که انسانی سرد مزاج و جاهطلب است و سعی دارد تا در دل رقبایش رعب و وحشت ایجاد کند. سون-گیون لی در نقش دو-یونگ چویی، صمیمیترین دوست جانگ و احتمالا مهمترین رقیب او هم به حساب میآید. آن میگوید: «سون دارای صدای بسیار خاص و ممتازی است که من پیش از او در هیچیک از بازیگران کرهای ندیده بودم. صدایی آرام، رسا و بسیار مقتدرانه که میتوان آنرا بهترین انتخاب برای نقش یک دکتر دانست.»
چان-وانگ کیم در نقش دکتر وو که دستیار اول پزشکان در جراحیهاست، نقش بسیار مرموز و کلیدی را ایفا میکند. چهره منحصربهفرد او که سبب میشود هیچ احساس خاصی را بروز ندهد، دائما این فکر را به ذهن متبادر میسازد که انسان بسیار زیرکی است. حقیقت این است که در پشت برج سفید هیچ بازی غلو شده و یا ضعیفی وجود ندارد و این را میتوان از بزرگترین محسنات این مجموعه عنوان کرد.
فیلمنامه پشت برج سفید توسط گی-وون لی نگاشته شده و با دوری گزیدن از اوج و فرودهای معمول نمایشی در سریالهای تلویزیونی، سعی در نشان دادن هر چه واقعیتر و باورپذیرتربودن اتفاقات دارد. این فیلمنامه اقتباسی از رمان «شیروئی کیوتو» اثر نویسنده شهیر ژاپنی یامازاکی تویوکو است.
جالب اینجاست که پیش از این 4 سریال تلویزیونی و یک فیلم بلند سینمایی ژاپنی بر مبنای این رمان ساخته شده که آخرین آنها به سال 2003 بازمیگردد، اما هیچ کدام نتوانستند به مانند پشت برج سفید اینگونه واقعنما و به دور از تحریک احساسات تماشاگر، داستان خود را روایت کنند و همین است که این مجموعه را از سایرین متمایز میکند زیرا آن توانسته بر وجهههای رمانتیک موجود در لایههای زیرین رمان تویوکو فائق آمده و اثری شخصی خلق کند. همین خصوصیات است که سبب شده این مجموعه تلویزیونی بتواند به سرعت خود را بهعنوان اثری باورپذیر جا بیندازد و تماشاگران را تا به قسمت انتهایی با خود همراه سازد.
لئونارد نورویتز